بدون شک، عکاسی پوشاک نقش مهمی در فرهنگ جهانی مد و صنعت وابسته به آن بازی میکند و همچنین نقش تعیین کنندهای در افزایش سهم آگاهی عمومی دارد.
آنچه که به عنوان «مد» در خاطر ما مانده بیشتر از عکاسی مد و پوشاک منتشر شدهی مربوط به آن سرچشمه میگیرد تا خود این کلمه. اما چگونه میخواهیم آن را فراتر از جنبههای زیبایی شناختی ببریم و به یک گفتمان جدیِ فرهنگی و بصری تبدیل کنیم؟
در طول چند دههی گذشته، تصاویر مد با تکنولوژی جدید آمیخته شدند و ثابت کردند که از نظر سیاسی و زیبایی شناسی تحریک کنندهاند، از نظر اقتصادی کاربردی هستند و از لحاظ ایدئولوژیک قدرتمندند. اما اگرچه که حجم عظیمی از رسانههای چاپی و آنلاین در عکاسی مدلینگ در سراسر جهان فعالیت میکنند، پیدا کردن اکانتهایی که این نوع عکاسی را نقد کنند بسیار مشکل است.
در عکاسی مد تاکنون ، تفسیر عکاسانه به صورت جدی و پایدار وجود نداشته و دریافتهایی که از اهداف و تاریخ عکاسی مد بدست آمده هنوز در مطالعات فرهنگی جایگاهی پیدا نکرده است. اغلب اوقات تصوراتی که از عکاسی مد میشود به دلیل ارتباط نزدیکش با تجارت و عشوهگریهایی که مدلهای یک روزه انجام میدهند، در محتواهای بصری و فرهنگی کم اهمیت تلقی میشود.
هدف عکاسی مد و پوشاک
اگر تیزبینانه به عکاسی مد نگاه کنیم، متوجه میشویم که همچنان سؤالات بدیهیای پیش رویمان قرار دارد که ظاهراً پاسخ آنها را نمیدانیم. از جمله اینکه عکاسی مد در چه ژانری دستهبندی میشود و چه رسالتی بر عهده دارد؟
ارزیابی عکاسی مد و پوشاک تنها از نقطه نظر تبلیغات یا زیباییسنجی اشتباه است. چنین عملی باعث میشود که از سایر قابلیتهای آن مانند شیوهی خودبیانگریاش و تفسیری که در مقیاس جهانی یا در گذر زمان ایجاد میکند چشم پوشی کنیم.
زندگی روزمرهی ما با وجود تصاویر، مجلات و وبلاگهای مد تجملی و پر زرق و برق شده است. به نظر میرسد میزان تولید و چاپ مقالات مد تقریباً با چاپ روزنامههای کثیرالانتشار برابر است. ترافیک بالا و خروجی کلان سبب میشود که تصور کنیم عکاسی مد به طور کلی رسانهایست که تولید زیادی دارد بدون آنکه ارزشی به دنیای واقعی اضافه کند. بنابراین سنجش کیفیت و اهمیت عکاسی مد به عنوان شکل مهمی از بیان و تجلی فرهنگمان به آسانی انجام نمیپذیرد.
با این وجود، اعتبار یک عکس مد به مجموعهای از عوامل وابسته است. همان طور که مارگارت مینارد (Margaret Minard) در مقالهی خود میگوید: «عکس مد یک بومشناسی است. یک عکس مد بیش از آن که محصول تولید، چاپ و مصرف مجموعهای از متغیرهای متنوع باشد، نتیجهی یک ذهن منحصر به فرد است». در رویکردی که مینارد پیشنهاد می کند، بهتر است عکاسی مد و پیوندهای مربوط به آن به شکلی در نظر گرفته نشود که در آن عکاس به عنوان یک نویسنده شناخته شود یا قوانین رسمی و تغییرناپذیر یک ژانر ثابت بوجود بیاورند. عکاسی مد چیزی بیشتر از یک مجموعه تمرینهای متغیر در غیاب قوانین ثابت و رویدادهای تاریخی بدون ابهام است که قادر به تشکیل و نمایش روابط و پیوندهایش است.
برای مشاهده بیشتر نمونه عکس های عکاسی مد و پوشاک اینجا کلیک کنید
منبع: previiew.com