یک عکس نمی تواند صدای افراد را ثبت کند بنابراین در رساندن چیزی که آن ها در مورد خودشان می گویند، موفق عمل نمی کند. ولی، چیزی که افراد می گویند همیشه دقیقا چیزی که واقعا به آن فکر یا احساس می کنند را نشان نمی دهد. در حقیقت، مردم گاهی اوقات از قدرت بیان شفاهی خود برای تغییر، نادیده گرفتن و سانسور کردن چیزی استفاده می کنند که درون آن ها است. بسیاری از روانشناسان بر این عقیده هستند که برقراری ارتباط به صورت غیرشفاهی به نسبت گفتگو چیزهای به مراتب بیشتری را آشکار می کند. ظاهر فیزیکی افراد، نحوه لباس پوشیدن آن ها، نحوه حرکت و قرار دادن خودشان در موقعیت های مختلف، صحبت های زیادی را بیان می کند. بخش زیادی از چیزی که با زبان بدن رخ می دهد در واقع به صورت ناخودآگاه صورت می گیرد.
افراد می توانند تا یک حدی آن را کنترل کنند و بر آن نظارت داشته باشند، ولی اغلب اوقات حرکت جسمانی آن ها احساساتی که به صورت شفاهی بیان نمی کنند را نشان می دهد، حتی زمانی که نمی خواهند یا نمی توانند به صورت کلامی آن ها را ابزار دارند، چون این احساسات در ضمیر ناخودآگاه آن ها جا می گیرد. به عنوان مثال، تحقیقات نشان می دهد که افراد حتی بدون این که متوجه باشند، اندکی در زمان صحبت در مورد آینده به جلو و زمان اندیشیدن در مورد گذشته اندکی به سمت عقب، خم می شوند. بدن نحوه دروغ گفتن را نمی داند.
با آن که یک عکس نمی تواند حرکت بدن را در طول زمان ثبت کند، کاری که ویدئو قادر به انجام آن است، ولی در نشان دادن ذات یک فرد که به واسطه زبان بدن در یک لحظه به خصوص از زمان آشکار می شود، هنر والایی دارد. عکس می تواند بیان فیزیکی فرد را ثبت کند که تنها یک ثانیه می تواند طول بکشد و در غیر این صورت در جریان حرکات فرد دیده نشود.
درک الگوهای زبان بدن
عکاسانی که عکاسی از مردم را دوست دارند ممکن است به دنبال آشنا شدن با الگوهای بنیادی زبان بدن که احساسات و حالات ذهنی خاصی را نشان می دهند، از مزیت این دانش بهره مند شوند. مجموعه ای از سیگنال های فیزیکی یک الگو را ایجاد می کنند که به نسبت یک ژست بدنی به شکل قابل اعتمادتری حالت روحی یک فرد را نشان می دهد. عکاسان می توانند از این دانش برای شناخت لحظه ای استفاده ببرند که وضعیت روحی فرد را نشان می دهد و آن را ثبت کنند، یا مدل های عکاسی خود را برای گرفتن یک ژست جالب روانشناسانه راهنمایی کنند. گرچه ژست های روانشناسانه با تغییرات فیزیکی (زبان بدن) با هم همپوشانی دارند، ولی ابتدا بهتر است آن ها را به عنوان حالات ذهنی نسبتا مجزا در نظر بگیریم.
در بحث زبان بدن در عکاسی تمرکز بر الگوهایی از زبان بدن خواهد شد که یک دوربین قادر به ثبت آن ها است، به عبارتی ثبت این الگو به جای ثبت آن دسته از عناصر داینامیک بدن صورت خواهد گرفت که یک عکاس به سختی می تواند آن ها را ثبت کند (به عنوان مثال، تن صدای یک فرد را می توان زبان بدن در نظر گرفت). هم چنین از آن در عکاسی برای توصیف الگوهای متفاوتی استفاده خواهد شد که منجر به ثبت یک احساس یا حالت روحی خاص غلو شده یا حتی به شکل خنده دار نشان داده شده می شود.
زبان حقیقی تر بدن شامل تغییرات ریز در این الگوها می شود، در حالی که ژست های جالب روانشناسانه سیگنال هایی از الگوهای مختلف را ترکیب و در نتیجه در تعامل با هم قرار می دهند. ترکیب سیگنال هایی که ظاهرا متضاد هم هستند، مانند یک مشت گره کرده به همراه صورتی خندان – ممکن است منجر به شکل گیری تصاویر بسیار جالبی شود که ابعاد متضاد شخصیت انسان را ثبت می کنند. اولین توصیفات فردی من که در لیست زیر آورده می شوند به شما کمک می کند حالات روحی مرتبط با این الگوهای متفاوت را احساس کنید:
پرخاشگری:
اخم کردن، خر خر کردن (مانند حیوانات به نشانه تهدید)، نشان دادن دندان ها به نشانه خشم، زل زدن، سرخ شدن صورت، سفت شدن بدن، مشت های گره کرده و ژست های تهدید کننده و توهین آمیز، شما حرکات ناگهانی غیرمنتظره ای نشان می دهید، به حریم فرد تجاوز می کنید و به صورت ناخواسته یا تهاجمی برخورد بدنی به وجود می آورید.
تمرکز و توجه:
بسیار بی حرکت، نگاه خیره ثابت، یک نوع اخم کردن و یک حالت بدنی رها، شما بدن خود را خم و سر خود را به سمت فرد یا چیزی که قصد تمرکز بر روی آن را دارید کج می کنید. ظاهرا حواستان به عواملی که باعث حواس پرتی می شوند نیست.
بی حوصلگی و خستگی در زبان بدن :
خمیازه کشیدن، ظاهر خسته، با یک حالت چهره خنثی و بدن خم شده یا شل، با انگشتان خود ضرب می گیرید، بر روی انگشتان پا راه می روید و به ساعت خود نگاه می کنید. ظاهرا به فرد یا چیزی که باید در کانون توجه شما قرار داشته باشند، توجهی نمی کنید
شخصیت بسته (مایل به برقراری ارتباط نیست):
دست به سینه، پاها روی هم انداخته شده و نگاه به سمت پایین یا دور است. شما دستان خود را حول یک شیء می گیرید. سعی می کنید خود را مخفی کنید و به نحوی بدن خود را تغییر می دهید که جمع شوید، انگار در یک موقعیت جنینی قرار گرفته اید.
حالت دفاعی و محافظتی در زبان بدن :
شما بخش های آسیب پذیر خود را مخفی می کنید، چانه خود را پایین می آورید، دست به سینه می شوید، پاها را می بندید و سپس روی هم می اندازید. در حین این که نگاه خود را دور می کنید، خشک به نظر می رسید و سعی دارید خودتان را کوچک کنید. از یک شیء به عنوان یک عامل حفاظتی استفاده می کنید و دستان و بازوان شما چیزهایی که تهدید آمیز هستند را دور نگه می دارند.
گول زننده:
با یک وضعیت بدنی متشنج، خنده زوری و دستانی که در جیبتان گذاشته اید، انگار حواستان نیست. عرق می ریزید و زبان خود را گاز می گیرید و به دوردست نگاه می کنید.
تسلط و قدرت در زبان بدن :
شما با بدنی راست و کشیده و نگاه از بالا، پاهای باز و دستان روی پا، خود را بالاتر و بزرگتر از دیگران نشان می دهید. در صورت شما عدم رضایتی، اخم و نیشخند (تمسخر) موج می زند. شما مستقیما به چشم افراد نگاه می کنید. شما به حریم آن ها تجاوز و آن را اشغال می کنید، قوانین را می شکنید و قدرت را به دست می گیرید.
تفکر (اندیشه به چیزی، قضاوت، ارزیابی): انگشتان دست در هم گره می شوند یا روی هم قرار می گیرند، لب ها جمع می شوند، خیرگی نگاه شدت خاصی دارد اما بدن در حالت ریلکس و آزاد است، دهان، چانه و اطراف بینی خود را لمس می کنید. ظاهرا در افکار خود غرق شده اید.
پذیرا بودن:
پاها، بازوها و دست ها باز و پذیرنده هستند. بدن و چشم های شما حالت راحتی دارند. شما جلیقه خود را در می آورید و دکمه یقه خود را باز می کنید.
آماده بودن (ژست گرفتن برای عمل به کاری):
به جلو خم می شوید و بدن و چشمان خود را به طرف یک جهت خاص می گیرید. بدن شما اندکی منقبض می شود چون برای ایستادن یا گرفتن چیزی با دستان خود آماده می شوید.
ریلکسیشن:
با یک نگاه خیره آرام، دستان باز و وضعیت و ژست آرام، شما بی خیال و شاد به نظر می رسید. شانه ها و دستان و پاهای شما رها و شل هستند. بدن شما ظاهرا بدون فشار، متعادل و حتی فرو رفته است.
صورت و دست ها در زبان بدن
بدون شک چهره، و هم چنین دست ها، نقش مهمی در بیان احساس و حالات روحی ایفا می کنند. مناطقی از بدن مملو از پایانه های عصبی هستند و نواحی بزرگی از مغز به پردازش اطلاعاتی که در آن جا رخ می دهند اختصاص یافته اند که میزان اهمیتی را نشان می دهد که در خلقت به آن ها شده است و بر روی درک دیگران از شما تاثیر می گذارند.
اگر نسبت به اهمیت دست ها در بیان افکار و عواطف شک دارید، این حقیقت را در نظر بگیرید که در برقراری ارتباط با زبان کامل و زبان اشاره دست ها و انگشتان نقش اساسی را دارند. یا این حقیقت که بعضی از مدل های عکاسی در استفاده از دست های خود تخصص دارند. یا صدها ژست دست مختلف وجود دارد مانند با دست یک نفر را فرا خواندن، بزن قدش (زمانی که دو نفر کف دستان خود را به هم می زنند)، گرفتن شست دست به سمت بالا به نشانه موفقیت، با یک انگشت مورد خطاب قرار دادن، دست دادن، احترام گذاشتن و توهین با انگشت. افراد در زمان خشم مشت خود را گره می کنند، زمانی که عصبی هستند انگشتان خود را بی قرار حرکت می دهند و زمانی که می خواهند شما را نادیده بگیرند با دست شما را دور می کنند.
همان طور که بسیاری از عکس های جالب به ما نشان می دهد، افراد اغلب اوقات در زمان صحبت از ژست های دست استفاده می کنند، گاهی اوقات حتی بدون این که متوجه انجام آن باشند. ثبت این لحظه به صورت عکس جالب است. بعضی از تحقیقات روانشناسی نشان می دهد که چنین ژست هایی به افراد کمک می کند به زبان و حافظه دسترسی داشته باشند. به عنوان یک قانون کلی، خوب است در زمان عکاسی افراد به دست ها توجه کنیم.
و چطور می توانیم به چهره توجهی نکنیم؟ پیچیدگی و اختلافات جزئی حالات چهره تنوع و ظرافت عواطف انسانی را نشان می دهد. افراد شخصیت خود را در چهره شان مخفی می کنند. به همین دلیل است که عکاسی پرتره ما را به وجد می آورد. ولی، همان طور که روانشناس معروف پاول اکمن در تحقیق خود مشخص کرد، به نظر می رسد 7 احساس بنیادی وجود داشته باشد که با 7 حالت بنیادی چهره نشان داده می شوند که مردم جهان با آن ها آشنا هستند:
1) ناراحتی: پلک های چشم می افتند. گوشه های داخلی ابرو بالا می روند، گوشه های لب به پایین کشیده می شود و لب پایینی اندکی به جلو می آید.
2) شگفت زده شدن: پلک بالا و ابروها بالا می روند، دهان از تعجب باز می شود.
3) خشم: هم پلک بالا و هم پایین منقبض می شوند، ابروها در هم می روند و حالت اخم می گیرند. خشم زیاد پلک بالا را نیز برافراشته می کند. دهان به حالت خشم باز می شود، لب ها به هم دیگر فشار داده می شوند و لب پایینی جمع می شود.
4) اهانت: تنها حالتی که در یک سمت چهره نمایان می شود، در حالت اهانت نیمی از لب بالا به سمت بالا جمع می شود.
انزجار: بینی جمع می شود و چروک می افتد، لب بالا برافراشته می شود، لب پایین جلو می آید.
ترس: چشم ها از حدقه بیرون می زند، پلک بالای چشم بالا می آید. لب ها در امتداد افق کشیده می شوند.
شادی: کناره های دهان اندکی به شکل یک خنده بالا می آید. پلک چشم ها منقبض می شود، گل از گل گونه ها می شکفد، لبه های بیرونی ابروها به پایین کشیده می شوند.
این که صورت افراد می تواند بیشتر از این 7 احساس را بیان کند هنوز موضوع بحث و مجادله زیادی است. به سختی می توان بسیاری از اختلافات جزئی بیان احساس توسط چهره را نادیده گرفت. همانند با پیام هایی که زبان بدن ارسال می کنند و در بالا به آن ها اشاره کردیم، تفاوت در شدت این حالات چهره، به همراه ترکیب های مختلف 7 گروه بنیادی، گروه وسیع تری از حالات روحی را نشان می دهند. مردم زمانی که ترکیبی از شادی و غم را در خود دارند، یا زمانی که شگفت زدگی آن ها به خشم تبدیل می شود، چه شکلی دارند؟ این اختلافات بسیار جزئی در حالات چهره است که باعث جذابیت عکاسی پرتره می شود. برای ثبت دقیق این جنبه های ظریف از حالات چهره، عکاسی از نماهای نزدیک بهتر جواب می دهد.
زبان بدن در عکاسی : ترکیب بندی
زبان بدن در عکس هرگز به صورت مجزا از دیگر عناصر بروز پیدا نمی کند. سایر عناصر موجود در تصویر بر روی نحوه تفسیر ما از ظاهر فیزیکی و ژست سوژه تاثیر می گذارند. نقش زبان بدن را در ترکیب بندی کلی تصویر در نظر بگیرید:
زوایا و خطوط:
چطور خطوط توسط بازوها، پاها، سر، دست ها و بدن شکل گرفته اند و با هم دیگر، سایر خطوط موجود در تصویر و قاب در ارتباط قرار می گیرند؟ چطور هم دیگر را تقویت یا به شکل جالبی با هم رقابت می کنند؟ عکاسان پرتره به شما خواهند گفت زمانی که شانه ها و سر در یک زاویه نسبت به هم دیگر قرار دارند تصاویر جذاب تر می شوند، به جای این در یک خط همانند با یک ماگ شات (تصویری که از مجرم می گیرند) قرار گیرند، مگر اینکه به دنبال ثبت یک نوع تصویر ماگ شات مانند باشید که حس جدی بودن و حتی پرخاشگری را نشان دهد، همانند با زبان بدن که در آن با ” چهره ای آکنده از تهدید” نگاه خود را به معطوف به فرد می کنید.
اشکال:
چطور اشکال توسط بازوها، پاها، سر، دست ها و بدن شکل گرفته اند و با هم دیگر، سایر خطوط موجود در تصویر و قاب در ارتباط قرار می گیرند؟ معانی روانشناسی مرتبط با این اشکال را در نظر بگیرید. به عنوان مثال اشکال دایره ای شکل بدن اشاره به اتحاد و محصور بودن دارند، مانند خود را در آغوش گرفتن، در حالی که اشکال مثلثی شکل نشان دهنده استواری و تحکم را دارند مانند زمانی که فرد به شکل محکم ایستاده و پاهای خود را از هم باز کرده است. ولی آیا یک خط مورب در جایی از عکس وجود دارد که تهدیدی برای نفوذ به دایره محسوب شود، یا یک شکل منحنی سرگردان که پشت سوژه ای که دستان خود را به نشان قدرت به کمر زده است، دیده می شود؟ آیا بدن سوژه و بازوی باز شده او یک مربع محصور و جمع و جور یا شاید یک مثلث اریب را با قاب به وجود می آورد؟
حرکات:
همان طور که در توصیف دسته پیام ها متوجه شدیم، زبان بدن می تواند حرکات را در قالب بسته شدن، انقباض، باز شدن، کش دادن، عبور دادن، نزدیک تر آمدن و جا به جا کردن نشان دهد. چطور سایر جوانب تصویر بر روی این احساسات تاثیر می گذارد، مانند ریتم بصری عناصر تکراری، دور شدن پرسپکتیو، بوکه، محو بودن تصویر و تغییرات تدریجی در رنگ، اشکال و پیچیدگی؟ آیا آن ها با این حرکات در تضاد قرار دارند، آن ها را تکمیل می کنند یا تعادل به وجود می آورند؟
حواس لمسی:
ما حواس لمسی و لامسه را با زبان بدن در ارتباط قرار می دهیم، مانند منقبض بودن، رها بودن، سخت بودن، نرم بودن و شل بودن بدن. در نظر بگیرید که چطور بافت های تصویر با این حواس رقابت، آن ها را تکمیل می کنند یا تعادل به وجود می آورند.
عناصر نمادین و محیطی در زبان بدن:
بدون شک، محیط بر نحوه تفسیر ما از زبان بدن سوژه تاثیر قابل توجهی می گذارد. دیدن یک مرد خوابیده با یک بازوی آویزان زمانی که او در رختخواب خود در خانه یا روی نیمکتی در یک ایستگاه مترو شلوغ دراز کشیده است، حس متفاوتی در شما به وجود می آورد. همچنین تاثیر عناصر نمادین در تصویر را در نظر بگیرید، مانند فردی که در کنار یک دوچرخه کوچک نشسته و دستان و پاهای خود را نزدیک به بدنش گرفته است، یک نور روشن پشت زنی که غرق در تفکر است می درخشد، یا زنی بینی خود را زمانی که از کنار یک ماشین مدرن رد می شود بالا می گیرد.
پس از پردازش:
در مرحله پس از پردازش یک تصویر، فکر کنید می خواهید از افکت هایی استفاده کنید که زبان بدن در تصویر را تکمیل، منعکس کند یا مخالف آن را نشان دهد یا به دنبال این کار نیستید. یک فوکوس ملایم باعث افزایش حس محبت می شود. کنتراست بالا بر اهمیت یک بدن پرخاشگر می افزاید. آیا استفاده از تضاد این افکت ها باعث خنثی شدن یا ملایم سازی تاثیر زبان بدن می شود؟ آیا دیدگاه متفاوت و جالبی برای تفسیر ژست سوژه ها فراهم خواهد کرد؟
زبان بدن در تصاویر دوتایی و تصاویر گروهی
زبان بدن یک سوژه در عکس می تواند بسیار گیرا باشد، ولی اوضاع زمانی واقعا جالب می شود که زبان دو یا بیشتر از دو نفر را ببینیم که در عکس با یکدیگر در تعامل قرار می گیرند. زمان شرکت در کلاس های آموزشی، من از دانشجویانم به صورت گروهی عکس می گیرم و گاهی اوقات از آن ها می خواهم ژست به خصوصی برای من بگیرند و گاهی اوقات بی هوا یک لحظه را ثبت می کنم.
با آن که بحث در مورد عکس ها به بعدا موکول می شود ولی دائما شگفت زده می شویم که بدن زبان چقدر می تواند درون افراد، روابط آن ها با سایرین و به طور کلی با گروه را مشخص کند. واقعا کشف این قضیه جای شگفتی دارد که تصاویری که در ابتدای سال تحصیلی می گیریم در واقع حوادثی که بعدا در گروه رخ می دهند را پیش بینی خواهند کرد، تا حد زیادی علت آن به این قضیه بر می گردد که در عکس ها ویژگی های ظریف بین روابط فردی ثبت می شود که در حال هوشیاری گروه کاملا بروز پیدا نکرده بودند.
مواردی که در ادامه قید می شوند، مقداری از اطلاعات به دست آمده از بحث های ما است. این مشاهدات ممکن است به درد عکاسانی بخورد که از گرفتن تصاویر بدون مقدمه گروهی لذت می برند و هم چنین افرادی که برای یک تاثیر روانشناسی به خصوص سوژه ها را به ژست خاصی وا می دارند. ، حتی زمانی که شما از افراد می خواهید برای گرفتن تصویری از ” کلاس درس” ردیف هایی را تشکیل دهند، زبان بدن و موقعیت آن ها در گروه اطلاعات زیادی را نشان می دهد. ب
رای تمامی موارد قید شده در زیر، در نظر بگیرید زمانی که عکس را می گیرید طبق دیدگاهتان چطور متوجه بعضی از این عناصر زبان بدن می شوید و سایرین را نمی بینید. آیا شما عناصر مهم را شناسایی کردید یا تصادفا آن ها را نادیده گرفتید؟ هم چنین در یک جریان همیشه در حال تغییر فعالیت گروهی، زمان بندی از اهمیت خاصی برخوردار است، بنابراین مهم است متوجه شوید و حتی پیش بینی کنید که چه زمانی این عناصر زبان بدن پدیدار خواهند شد.
فضای شخصی:
همه ما این فضای نامرئی اطراف بدن مان را داریم که آن را فضای شخصی خود در نظر می گیریم. تنها افرادی که با آن ها صمیمی هستند اجازه ورود به این فضا را دارد. زمانی که فرد دیگری وارد آن می شود، ممکن است احساس تهدید یا مزاحمت کنیم. عدم راحتی در زمان ورود به یک آسانسور شلوغ را در نظر بگیرید. آیا شما در تصویری از دو یا بیشتر از دو نفر می توانید فضاهای شخصی سوژه ها را ببینید؟ آیا وسعت این فضا برای افراد مختلف متفاوت است؟ آیا فردی شخص دیگری را به فضای شخصی خود دعوت، یا او را تحمل می کند یا سعی دارد شخص را دور از آن نگه دارد؟
فاصله و نزدیکی:
این عامل با ایده فضای شخصی همپوشانی دارد. ما می توانیم فاصله فیزیکی بین افراد در یک گروه را در نظر بگیریم که احتمالا می تواند درجه نزدیکی عاطفی بین آن ها را نشان دهد. چه کسی در کنار چه کس دیگری قرار گرفته است؟ چه افرادی دور از هم هستند؟ به طور کلی، هرچه افراد در یک گروه از نظر فیزیکی نزدیک تر به هم باشند، افراد آن گروه ارتباط و پیوستگی نزدیک تری با هم دارند.
لمس و تمایل:
لمس، نگاه به، خم شدن به سمت، نزدیک شدن به، یا اشاره به فرد دیگری هم چنین ممکن است سطح صمیمت یا میل به آن را نشان دهد. ایا جهت این زبان بدن یک طرفه یا دوطرفه است؟
دسته ها:
هر گروه تشکیل شده از سه یا بیشتر از سه نفر برای خود زیر گروه هایی دارد یعنی افرادی که به نسبت دیگر افراد گروه با هم احساس نزدیکی بیشتری می کنند. در یک تصویر شما می توانید اغلب زیر گروه ها را مشاهده کنید چون دسته هایی از افراد از نظر فیزیکی نزدیک تر به هم قرار می گیرند یا هم دیگر را لمس می کنند. گاهی اوقات شما خواهید دید افراد بین دسته ها قرار می گیرند، انگاری به آن دسته تعلق دارند و بین زیر گروه ها یک ارتباط به وجود می آورند.
افراد تنها:
افرادی که احساس وابستگی و نزدیکی کمتری به گروه می کنند یا از سوی اعضای گروه نادیده گرفته شده یا طرد شده اند، خود را از سایرین دور می کنند و نگاهشان از گروه به دور است.
موقعیت در گروه:
موقعیت افراد در تصاویر گروهی ممکن است چیزی را در مورد وضعیت روانشناسی آن ها در گروه نشان دهد. افراد تاثیرگذار یا مسلط تر در جلو، در مرکز یا بر فراز سایرین می ایستند، افراد دارای نفوذ کمتر یا متواضع پشت سر، زیر یا در کناره ها می ایستند. ایستادن در بالای گروه هم چنین می تواند نقش محافظت کنندگی فرد را نشان دهد انگاری فرد بر دیگران نظارت دارد. هم چنین بررسی کنید اگر فردی قرار است با اجبار سایرین از قاب تصویر بیرون نگه داشته شود یا می خواهد خود را به زور داخل تصویر جا دهد. نقش آن ها در گروه چیست؟
شکل گروه:
شکل ایجاد شده توسط گروه ممکن است ویژگی های روانشناسی آن را نشان دهد. اشکال منحنی ریلکس و راحت هستند. خطوط صاف و ردیف های متمایز نشان دهنده رسمی بودن گروه هستند، همانطور که یک آغوش گروهی اتحاد را نشان می دهد. اشکال مثلثی شکل یک نوع حس اطمینان و امنیت را القا می کنند. یک عکس خانوادگی کلاسیک را در نظر بگیرید که در آن پدر و مادر نشسته اند و یک کودک بین آن ها قرار گرفته است. والدین بنیاد روانشناسی و بصری واحد خانواده را فراهم می کنند.
تماس بدنی:
شیوه نگاه افراد به یکدیگر زمانی که با هم ارتباط فیزیکی دارند در مورد روابط آن ها حرف های زیادی می زند. آغوش ها ممکن است با توجه به فضای زیادی که بین آن ها وجود دارد، مطمئن به نظر نرسند یا از طرفی ممکن است این طور نشان دهند که دو بدن در هم رفته و یک بدن را تشکیل می دهند. بررسی کنید که آیا عناصر مختلف زبان بدن زمانی که مردم ارتباط فیزیکی برقرار می کنند در راستای هم قرار دارند. آیا بازوان، پاها، دست ها، شکم و صورت همه یک احساس را می رسانند یا هر کدام چیزی متفاوت می گویند؟ آیا فرد در زمان بوسیدن دیگری نگاهی به دوردست دارد؟ آیا یک فرد دیگری را شدیدا در آغوش گرفته است در حالی که او رفتار متفاوتی دارد؟
زبان بدن و موقعیت در یک اتاق
اگر در حال عکاسی از یک رویداد هستید، نوع محل نشستن افراد در اتاق نکات جالبی در مورد شخصیت آن ها فاش می سازد. معلمان و افرادی که در جمع های مختلف سخنرانی می کنند اغلب اوقات متوجه این قضیه می شوند. افرادی که در جلو می نشینند می خواهند به موضوع یا فردی که مسئول ماجرا است توجه کنند.
برای آن ها مهم نیست افرادی که پشت سرشان قرار دارند به آن ها نگاه کنند. افرادی که در عقب می نشینند احتمالا آدم های تنبلی هستند که می خواهند چرت بزنند، یا افرادی که می خواهند یک تصویر جامع از وقایع اتاق در اختیار داشته باشند، یا افراد مشکوکی که می خواهند پشت سرشان کسی قرار نگیرد یا کسانی که می خواهند از توجه دیگران دوری کنند و جزو افراد سرکشی قرار گیرند که در عقب اتاق می نشینند.
آن هایی که در کنار پنجره قرار می گیرند ممکن است رویاپردازانی باشند که به فضای بیرون خیره می شوند، در حالی که آن هایی که نزدیک در می نشینند یک خروج سریع از آن را پیش بینی می کنند. افراد خجالتی ممکن است در فضایی مابین این گروه قرار گیرند به این امید که به شکل غیرمحسوسی خود را در بین آن ها جا دهند.
برای فاش سازی زبان بدن در یک عکس دو راهکار ساده وجود دارد از جمله این که هر دو معانی روانشناسی را در بر می گیرند که توسط زبان بدن و هم چنین نقشی که در ترکیب عکس ایفا می کند مشخص می شوند. ابتدا، از دست یا یک تکه کاغذ برای پوشاندن بخش هایی از بدن در حین توجه به دیگر بخش ها، استفاده کنید. سر را بپوشانید تا ببنید چطور بدن واضح به نظر می رسد. بدن را بپوشانید تا بر حالت چهره توجه کنید. سمت چپ بدن و سپس راست، بالا و پایین آن را بپوشانید.
برای توجه به فرد دوم، نفر اول را بپوشانید یا بالعکس تا بر دیگری توجه کنید یا یک بخش از فرد را بپوشانید تا ببینید چطور دیگر قسمت ها با زبان بدن فرد دیگر ارتباط برقرار می کنند. بازی با این متغیرها به شما کمک خواهد توجه خود را معطوف به نقاط خاصی از زبان بدن کنید و هم چنین متوجه شوید چطور این بخش ها در ارتباط با کل قرار می گیرند.
هم چنین سعی کنید تصویر را واژگون کنید. این نوع نگرش غیرمعمول به شما می تواند کمک کند متوجه جنبه هایی از زبان بدن شوید که ممکن است در وضعیت صحیح عکس آن ها را نمی دیدید. شما هم چنین می توانید سعی کنید در حالی که تصویر را برعکس گرفته اید بخش های مختلف تصویر را همانطور که در بالا توضیح داده شد بپوشانید.
و تکلیف شما به عنوان عکاس در رابطه با زبان بدن چه می شود؟
جزء گم شده در بحث هایی که تا الان داشتیم، شما به عنوان عکاس هستید. من در مورد زبان بدن افراد در یک عکس و بین افراد در یک عکس صحبت کردم ولی صحبت در مورد زبان بدن سوژه ها در ارتباط با شما و بینندگانی که تصویر را طبق دیدگاه شما تجربه می کنند، چه می شود؟ زبان بدن سوِژه ها ممکن است با یک احساس قوی ما را هدف بگیرد، ما را به داخل تصویر دعوت کند، ما را به عقب هل دهد یا حضور ما را نادیده بگیرد حتی زمانی که ظاهر فوق العاده صمیمی دارد، در نتیجه ما را در موقعیت یک چشم چران قرار می دهد.
اگر سوژه به داخل دوربین نگاه می کند، زبان بدن به شکلی به نظر می رسد که انگاری دارد احساس یا فکری در مورد شما را بیان می کند، گرچه گرفتن یک ژست ظریف تر هم چنین ممکن است نشان دهنده یک ارتباط با عکاس باشد مانند این که بدن، دست ها، انگشتان یا پاها به سمت دوربین باشند. حتی زمانی که سوژه ها به داخل دوربین نگاه نمی کنند، ما گاهی اوقات ضمیر خودآگاه آن ها را در مورد سوژه عکاسی واقع شدن حس می کنیم.
بدن اغلب اوقات در تنش به نظر می رسد. افراد ممکن است تظاهر کنند در حال نگاه به چیزی هستند ولی نگاه خنثی داخل چشمان و صورت آن ها به ما می گوید آن ها واقعا به چیزی نگاه نمی کنند و به چیزی توجه ندارند. به یک شکل بسیار ظریف، زبان بدن آن ها به شکل متقاعد کننده ای معطوف به هر چیزی که باید در تصویر انجام دهند نیست، چون به دوربین توجه می کنند.
به زبان بدن در عکاسی توجه کنید . عکاسان پرتره اغلب اوقات بحث می کنند که چطور تعامل با سوژه ها بر ژست های آن ها تاثیر می گذارد. اگر زبان بدن یک تاثیر ناخودآگاه و ظریف بر روی افراد داشته باشد، پس چرا از آن به شکل موثری استفاده نکنید؟ به عنوان مثال، برای کمک به آرام سازی یک سوژه، از زبان بدن خود که استرس را نشان می دهد دوری کنید و یک ژست آرام و پذیرا بگیرید.
روانپزشکان پی برده اند اگر شما زبان بدن یکی را، حتی به یک شیوه ظریف، تقلید یا منعکس کنید، آن فرد احساس می کند درک می شود که یقینا سوژه را تشویق خواهد کرد ژستی برای پرتره بگیرد که حالت عاطفی او را نشان دهد. تمرین احتمالات مختلف زبان بدن به یک شکل سرگرم کننده با سوژه های شما می تواند باعث ایجاد راحتی و آرامش در فرد شود و هم چنین درها را برای ژست های جالب باز کند. فعال سازی زبان بدن احساسات را فعال می کند و یک عکس خوب هم عکسی است که احساسات را به تصویر بکشد.
مطلب خیلی خوب و آموزنده ای بود لطفا باز هم از این مقالات برام بنویس
در جاده تبلیغاتی برند خود، کنار ما تنها مناظر زیبا را تماشا کنید.