بدون شک من عاشق کنترل اوضاع هستم. همین قضیه در عکاسی باعث شده است تا سعی کنم دوربین به جای من بیش از حد تصمیمگیری نکند. زمانی که ابتدا با دوربین ردهبالای film SLR خود شروع کردم، بیخیال فناوری شدم و به جای آن تنظیمات نوردهی دستی مورد نظر خودم را استفاده کردم و انجام این کار برای همیشه با من ماند.
اما استفاده از دوربینهای بدون آینه (میرورلس) سونی مسیر کاملا جدیدی را در پیش روی من باز کرد تا برای هر قاب به شکل کاملی نوردهی را انجام دهم. این قضیه با توجه به این که من یک عکاس منظره هستم، اهمیت زیادی دارد. اغلب اوقات من زمانی عکس میگیرم که شدت نور طبیعی سریعا در حال تغییر است و حتی با وجود قدرت یک نرمافزار ویرایش عکس، نوردهی صحیح در دوربین اهمیت زیادی دارد.
نوردهی در دوربین
برای این که نحوه استفاده خودم از دوربینهای سونی را توضیح بدهم و این که چطور آنها به پیشرفت من در زمینه کنترل نوردهی کمک کردهاند، ابتدا با نگاه به اولین دوربین film SLR جدی خود شروع میکنم. همانطور که اشاره کردم، شدیدا دوست دارم همه چیز را تحت کنترل بگیرم و دوربین مورد نظر من را به حوزه کنترل دستی نوردهی کشاند که در اکثر دوران حیات عکاسی من نقش خود را نشان داد و باعث شد این نکات را رعایت کنم:
- استفاده دائم از سه پایه
- آغاز عکاسی با بهترین ضریب f برای صحنه مورد نظر
- نورسنجی نقطهای یک رنگ (tone) شناخته شده
- تنظیم سرعت شاتر تا زمانی که نورسنج با رنگ مطابقت پیدا کند
- برای صحنههای دارای نور شدید، نوردهی باید به شکل براکتگذاری (براکتینگ نوردهی) تا نقطه بعدی یا قبلی گزینه انتخاب شده برای نوردهی انجام شود
- صبر کردن تا زمانی که تصاویر در لابراتور ظاهر شوند
از زمانی که اولین دوربین SLR خودم را در حدود 15 سال قبل خریدم، شیوه عمل من خیلی فرق نکرده است. از زمانی که توانستم روی ایزو کنترل داشته باشم، به صورت پیشفرض ایزو را روی 100 قرار دادم ولی این اعتقاد ثابت در من شکل گرفت که ترکیببندی مشخص کننده ضریب اف است و شدت نور سرعت شاتر را تعیین میکند. از همان زمان همیشه از یک سه پایه استفاده کردم و تنها زمانی ایزو و ضریب اف را به خطر میاندازم که قصد دارم از صحنههایی عکس بگیرم که داخل آن حرکت دیده میشود.
تهیه دوربینهای میرورلس سونی بدون شک مسیر جدیدی را برای نوردهی کامل در هر قاب در اختیار من گذاشت.
مزیت بزرگ عکاسی دیجیتال تعیین نوردهی با قابلیت بررسی تنظیمات نوردهی هر تصویر از طریق یک گراف ساده از رنگهای تصویر یعنی هیستوگرام است. به جای براکتگذاری و توکل به خدا مانند دورانی که از دوربینهای film SLR استفاده میکردم، هیستوگرام یک بازخورد فوری، بعد از ثبت تصویر در مورد نوردهی هر تصویر در اختیار من میگذارد. زندگی شگفتیهای خاص خود را دارد و هرگز فکر نمیکردم نوردهی به این سادگی باشد.
هیستوگرام نمای زنده
یکی از پیشرفتهای عالی که فناوری میرورلس در اختیار ما قرار میگذارد توانایی دیدن هیستوگرام قبل از گرفتن واقعی یک عکس است، یعنی مشاهده آن نه تنها روی نمایشگر دوربین، بلکه همچنین در نمایاب آن (روشی که برای نمایش یک صحنه ترجیح میدهم).
برای این که برای نوردهی بهتر تصمیم بگیرید باید از هیستوگرام پیش از ثبت تصویر (pre-capture histogram ) استفاده ببرید و باید چند چیز را در دوربین خود تنظیم کنید.
ابتدا باید هیستوگرام را نشان دهید. دوربینهای میرورلس دوربین صحنههای زیادی با نمای زنده فراهم میکنند و اطلاعات مفید زیادی در اختیار شما میگذارند ولی تنها یکی از این صحنهها هیستوگرام صحنهای که در حال عکاسی آن هستید را نشان میدهند. برای این که صحنههای مختلف را بررسی کنید دکمه DISP را در بالای چرخ کنترل (Control Wheel) فشار دهید تا زمانی که هیستوگرام ظاهر شود.
اگر صفحه هیستوگرام ظاهر نشد یا اگر میخواهید صفحههایی را پاک یا اضافه کنید، از طریق دکمه DISP وارد سیستم منوی دوربین خود شوید. در این جا میتوانید نمایشگر دوربین (السیدی) یا Finder (نمایاب) را انتخاب کنید و همچنین گزینههای مختلف برای صحنههای گوناگون را تیک بزنید یا تیک آن را بردارید و سفارشی کنید. من برای هر صحنه تمامی موارد را به جز گزینههای No Disp. Info, Histogram و Level را خاموش میکنم.
هیستوگرام نمای زنده دوربین سونی مبتنی بر تصویری با فرمت jpeg است که روی صفحه نمایشگر یا نمایاب ظاهر میشود (حتی اگر با فرمت raw عکاسی کنید، پیش نمایش تصویر شما با فرمت jpeg است)، اما این تصویر الزاما بازتابی برای نوردهی که آن را ثبت خواهید کرد نیست. برای این که مطمئن شوید صحنه (و هیستوگرام آن) با تنظیمات نوردهی مطابقت دارد، در منوی دوربین خود گزینه Live View Display Setting Effect On را فعال کنید.
آخرین قطعه این پازل حفظ هیستوگرام روی صفحه زمانی است که تنظیمات نوردهی را انجام میدهید. اگر هیستوگرام شما با مقادیر نوردهی در امتداد صفحه، هر زمانی که تنظیمات نوردهی را انجام میدهید، جایگزین میشود، گزینه Exposure Set. Guide را از منوی دوربین خود خاموش کنید.
زبراها (Zebras)
دوربینهای میرورلس سونی قابلیتی به اسم «zebra» دارند که در مورد نوردهی اخطار میدهند. با آن که از نظر برخی از عکاسها زبراها حواس شما را پرت میکنند و به قابل اعتمادی هیستوگرام نیستند، ولی برای من حضور آنها به معنای هشداری برای بررسی هیستوگرامم است.
از همان ابتدای خرید دوربینهای میرورلس سونی، یعنی از کارخانه، به منظر من زبراها خیلی زود ظاهر میشوند (زمانی که جا برای اضافه کردن نوردهی بیشتر وجود دارد). خوشبختانه، میتوانید حساسیت آنها را در بخش تنظیمات زبرا کم کنید، هرچه عدد Zebra Level selection بالاتر باشد، حساسیت کمتر است (یعنی زبراها دیرتر ظاهر میشوند).
در نگاه اول ظاهرا بالاترین آستانه ممکن زبرا 100+ است، اما اگر وارد گزینههای Custom (C1 و C2) شوید، مشاهده میکنید که میتوانید حد پایینتری را انتخاب کنید (سطح نوردهی که در آن زبراها ظاهر میشوند) و تا 109+ آن را بالا ببرید. یک فایل raw حواشی خطای بیشتری به نسبت یک فایل jpeg دارد، بنابراین من سطح زبرا را در 107+ قرار میدهم. اگر با فرمت jpeg عکس میگیرید، آستانه نوردهی بیش از حد تصویر زودتر ظاهر میشود و باید با تجربه و خطا سطح زبرایی که بیشتر از همه مناسب شما است را پیدا کنید.
نحوه عمل آن در دنیای واقعی به چه صورت است
با وجود هیستوگرام پیش از ثبت عکس، من فرآیند نورسنجی را مانند همیشه شروع میکنم، یعنی وارد حالت عکاسی دستی میشوم، ایزو را روی عدد 100 تنظیم میکنم و بهترین ضریب اف را برای ترکیببندی عکسم در نظر میگیرم. همیشه از یک سه پایه استفاده میکنم و تا زمانی که در صحنه حرکت دیده نشود (مانند برگهای درخت تحت وزش باد یا حرکت ستاره)، ایزو یا عدد اف دوربین خودم را به خطر نمیاندازم.
زمانی که ایزو و عدد گشادگی دریچه دیافراگم را تنظیم کردم، سرعت شاتر دوربینم را با نگاه به هیستوگرام روی نمایاب (یا نمایشگر) دوربین تعیین میکنم. عکاسانی که از حالت عکاسی دستی استفاده نمیکنند میتوانند با توجه به تنظیمات Exposure Compensation در حالتهای Shutter Priority یا Aperture Priority به نتایج مشابهای دست پیدا کنند.
قبل از نورسنجی یک صحنه، دوربین من تنظیمات نوردهی دارد که برای صحنه قبلی استفاده کرده بودم، بنابراین میتواند کاملا با نوردهی مورد نیاز برای صحنه فعلی فرق داشته بشم. زمانی که یک صحنه جدید به تغییرات بیشتری در نوردهی نیاز داشته باشد، سرعت شاتر خودم را سریعتر میکنم تا زبراها ظاهر شوند (اگر نوردهی قبلی من بیش از حد تاریک بود) یا ناپدید شوند (اگر نوردهی قبلی من بیش از حد روشن بود)، سپس با دقت بیشتری در حین تماشای هیستوگرام نوردهی را اصلاح میکنم.
در صحنههایی که سطح کنتراست متوسط یا پایین است، من در هر دو سمت هیستوگرام آزادی عمل دارم یعنی یک صحنه واقعا آسان برای نوردهی دیده میشود. اما زمانی که صحنه دامنه دینامیک بالایی دارد، تفاوت بین سایههای تاریکتر و روشنترین نواحی ممکن است هیستوگرام را فراتر از مرزهای فعلیاش ظاهر کند. در چنین صحنههایی من مجبور میشویم از بین حفظ جزئیات در نواحی بسیار روشن یا سایهها یکی را انتخاب کنم و تمایل همیشگی من بی خیال شدن نواحی بسیار روشن و با دقت تنظیم نوردهی تا زمانی است که هیستوگرام به سمت راست میرسد.
من به خوبی میدانم بعضی از جزئیات را در مرحله پس از پردازش میتوان احیا کرد.
با آن که هیستوگرام پیش از ثبت تصویر مفید است ولی به قابل اعتمادی هیستوگرام ثبت تصویر (capture histogram) نیست، به نحوی که در یک صحنه با دامنه دینامیک بالا با حاشیه خطای پایین، من همیشه با بررسی هیستوگرام ثبت تصویر تنظیات نوردهی خودم را تایید میکنم.
در این جا هیستوگرام RGB (قرمز، سبز، آبی) مهم میشود. با آن که هیستوگرام luminosity (رنگ سفید) جزئیات ثبت شده را نشان میدهد ولی مخشص نمیکند آیا تمامی رنگها را ثبت کردهام یا نه. امکان ثبت نکردن تمامی رنگها همیشه زمانی که هیستوگرام luminosity را به منتهی علیه سمت راست حرکت میدهید وجود دارد، بنابراین بهتر است هیستوگرام RGB را بررسی کنید تا مطمئن شوید هیچ کانال رنگی از قلم نیافتاده است.
یکی از مواردی که در تسلط روی نورسنجی هیستوگرام اغلب اوقات نادیده گرفته میشود نحوه گزارشدهی نوردهی از سوی دوربین است. اکثر دوربینها اندکی اطلاعات بیشتری به نسبت گزارش هیستوگرامهای خود ثبت میکنند، اما چون هر دوربین به شکل کاملا متفاوتی با سایرین پیش نمایش jpeg خود را نشان میدهد (بسته به الگوریتمهای پردازش تصویر اختصاصی و تنظیمات خود کاربر)، باید بدانید در بیرون از مرزهای هیستوگرام در فایل تصویر شما چقدر دادههای مربوط به نوردهی وجود دارد. البته فایلهای با فرمت raw همیشه به نسبت فایلهای jpeg اطلاعات بیشتری در مورد نوردهی دارند.
در مورد دوربین Sony α7R من، متوجه شدم میتوانم با خیال راحت نوردهی هیستوگرامم را به نقطهای فراتر از حد سمت راست یا چپ آن (گاهی اوقات دورتر) انتقال دهم. با درک هیستوگرامهای دوربینهایم و مهارتهای پایه کار با نرمافزارهای فوتوشاپ و لایتروم، میتوانم بهترین عکس از هر صحنه را بگیرم.
جمعبندی
با آن که مهمترین نکته زمان نوردهی دقت بالا است، گاهی اوقات سرعت به همان مقدار اهمیت دارد. به عنوان مثال، زمان عکاسی از محیط Grand Canyon و دنبال کردن نور، زمانی که یک رنگین کمان بر فراز این تنگه شکل گرفت، برای من بسیار خوب شد. اما تا زمانی که ماشین را روشن کنم و به موقعیت مورد نظرم برسم تا یک دید باز به تنگه داشته باشم، تنها بخشی از رنگین کمان باقی مانده بود و سریعا داشت محو میشد. با توجه به اهمیت زمان، سریعا از ماشینم بیرون آمدم، سه پایه را در آوردم و قاب صحنه را ترکیببندی کردم.
دامنه دینامیک بین سایههای تنگه و ابرهای روشن شده با نورخورشید به خوبی در محدوده دوربین Sony α7R II من بود، ولی شدت آن به قدری بود که باید در مورد نورپردازی دقت میکردم. دوربین من از قبل روی ایزو 100 و ضریب اف f/11 تنظیم شده بود اما هیستوگرام پیش از ثبت تصویر نشان میداد سرعت فعلی شاتر برای ثبت جزئیات عالی در بخش سایهدار تصویر بیش از حد سریع بود.
با دقت به ابرهای روشن، سریعا با تغییر تنظیمات شاتر دوربینم سطح نوردهی را بیشتر کردم. به محض این که زبراها ظاهر شدند، به هیستوگرام دقت کردم و آن را با تغییر اندک در سرعت شاتر اصلاح کردم. زمانی که هیستوگرام اندکی به حد سمت راست خود رسید، تصویر بالا را ثبت کردم.
یک نگاه سریع به هیستوگرام ثبت تصویر تایید کرد که با ثبت اولین عکس نوردهی کاملی بوده است. خیلی خوب بود، چون در عرض چند ثانیه رنگین کمان محو شد. این اولین تصویری بود که رنگین کمان را با شفافیت کامل آن ثبت کردم، اگر از شیوه نورسنجی قبلی خود استفاده میکردم، نوردهی یقینا کامل بود ولی بدون شک رنگین کمانی دیگر وجود نداشت.